معنی جنگل پنیر

حل جدول

جنگل پنیر

فرشته احمدی (ققنوس)

اثری از فرشته احمدی


نویسنده رمان جنگل پنیر

فرشته احمدی

گویش مازندرانی

پنیر

پنیر


جنگل

بیشه – جنگل


پوسی پنیر

پنیر پوستی – پنیر خیکی


خیک پنیر

پنیر پوستی – پنیر خیکی

لغت نامه دهخدا

پنیر

پنیر. [پ َ] (اِ) نانخورشی است از شیر کلچیده و آن چنان است که شیر را پس از نیم گرم کردن با مقداری معلوم از مایه ای که در شیردان بره است (یعنی انفحه) بیامیزند و در کیسه ای کنند و آن شیر ببندد و آب آن فروچکد. و آن را انواع است چون: پنیر کیسه ای و دلَمه و شور و خیکی و کوزه ای و یرچک. و صاحب قاموس مقدس گوید: پنیر معروف است که در قدیم الایام بعض گلهای خاردار در شیر ریختندی چون منجمد شدی آن را برگرفته در سبد گذارده بوقت حاجت بکار بردندی - انتهی. جُبن. جُبُن. جُبُن ّ. (منتهی الارب). ابومسافر. سِنّوط. سَنّوط. نبیر: اجتبان، پنیر ساختن شیر را. (منتهی الارب). یک قالب پنیر. جبنه، یک قرص پنیر. لبیکه، پنیر با پست آمیخته. (منتهی الارب). دُلماج. دُیماج || اُرنه؛ پنیر تر و شراب و دانه ای است که شیر را پنیر میگرداند. (منتهی الارب). گریص، پنیر با طرثوث یا با حمصیص آمیخته یا پنیر بی آمیغ یا پنیر با خرما آمیخته و جائی که در آن پنیر سازند. مَصل، پنیر ساختن. (منتهی الارب):
شبانش همی گوشت جوشد بشیر
خود او نان ارزن خورد بی پنیر.
فردوسی.
بدو گفت لختی پنیر کهن
ابا مغز بادام بریان بکن.
فردوسی.
بکن مغز بادام بریان وگرم
پنیر کهن ساز با نان نرم.
فردوسی.
که از تو پنیر کهن خواستم
زبان را بخواهش بیاراستم.
فردوسی.
خریدی گر او را بدانگی پنیر
بدی با من امروز چو شهد و شیر.
فردوسی.
که چو موشان نخورد خواهم من
زهر داروی تو به بوی پنیر.
ناصرخسرو.
خوش خوش فرود خواهد خوردنت روزگار
موش زمانه را توئی ای بی خرد پنیر.
ناصرخسرو.
اگر عامه بد گویدم ز آن چه باک
رها کرده ام پیش موشان پنیر.
ناصرخسرو.
قیمت و عزت کافور شکسته نشود
گر ز کافور به آمدبسوی موش پنیر.
ناصرخسرو.
هست آسمان چو سفره و خورشید قرص او
انجم چو گوز و مه چو پنیر اندر آسمان.
سوزنی.
به یمینت چه بود کشکنه و بورانی
به یسارت چه بود نان و پنیر و ریچار.
بسحاق اطعمه.
|| مغز سر درخت خرما.جمار. رجوع به پنیر خرما شود.
- پنیر خشک، ماده ٔ بیاض البیضی که جزو عمده ٔ شیر است.
- پنیر کردن طفل شیر را، قی کردن طفل شیر بسته و کلچیده را.
- مثل پنیر، سپید و نرم.
- یوز و پنیر، رجوع به یوز شود.

تعبیر خواب

پنیر

پنیر تر مال و نعمت است که به آسانی بیابد و پنیر خشک سفری است با اندک منفعت. اگر کسی به خواب بیند نان با پنیر میخورد، دلیل که در سفری او را مالی اندک با غم و اندوه حاصل شود و بعضی از معبران گویند علتی بدو رسد، لکن زود خلاص شود. - جابر مغربی

پنیر به خواب، اگر خشک باشد، مال اندک است که از سفر حاصل شود بیننده را و پنیرتر، مال بسیار است، که در حضر بدست آید. - محمد بن سیرین


جنگل

جنگل انبوه و تاریک: غم سرسبز و خنک: زندگی طولانی همراه با آرامش جنگل در آتش: یک اتفاق خوشایند جنگل وحشی: یک ارث غیر منتظره ازبین بردن جنگل نابودی، بلای آسمانی 1ـ اگر در خواب، خود را میان جنگلی انبوه ببینید، علامت آن است که در کارِ تجارت زیان خواهید دید، در خانواده تان مشاجره و اختلاف روی خواهد داد. 2ـ اگر در خواب میان جنگلی انبوه احساس سرما و گرسنگی کنید، نشانه آن است که برای پایان دادن به مسئله ای ناخوشایند مجبور می شوید مسافرت کنید. 3ـ دیدن جنگلی از درختان باشکوه، علامت سعادت و خوشبختی است. این خواب برای کسانی که اهل ادبیات و مطالعه هستند، علامت آن است که در اجتماع به مقامی ارزشمند دست می یابید و شهرتمند می شوید. 4ـ زنی می گوید: خواب دیدم که در جنگلی غریب بسر می برم، جنگلی از درختان نارگیل، و زمین از برگهای خشک پوشیده بود. من گم شده بودم و سرگردان به هر طرف می رفتم. برگهای خشک زیر پایم خش خش می کردند. بعد از ظهر روز بعد تلگرافی به دستم رسید، خبر مرگ عموزاده ام در آن نوشته شده بود - لوک اویتنهاو

خواص گیاهان دارویی

پنیر

پنیر مقو یمعده ها و روده ها بوده ولی کمی دیر هضم است. اما بعد از هضم زود جذب می شود. خوردن پنیر با گردو چاق کننده بوده و با عث نرمی پوست بدن می شود. اگر پنیر را در آب بجوشانند وآبش را به زن شیرده بدهند شیرش زیاد می شود. و خواب آور بوده. خوردن پنیر با پونه معده را تقویت می کند. و پنیر تازه برای سنگ کلیه و مثانه مضر است ومسهل.

فرهنگ عمید

پنیر

نان‌خورشی که از شیر درست کنند، شیر را کمی گرم می‌کنند بعد پنیرمایه به آن می‌زنند به فاصلۀ چند ساعت مانند ماست می‌بندد سپس آن را در کیسه می‌ریزند تا آبش برود و سفت شود. پنیر دارای مقدار زیادی مواد سفیده‌ای، چربی، کلسیم، و فسفر است. ویتامین a ، b ، و c نیز دارد. پنیری که از شیرِ چربی‌نگرفته تهیه شود ارزش غذایی بیشتری دارد،
* پنیر نخل: ماده‌ای سفید، شیرین و به شکل پنیر که در بالای ساقه درخت خرما به‌وجود می‌آید، پنیر خرما، جمار،


جنگل

زمین پهناور که از درختان انبوه و بی‌شمار پوشیده شده و دارای نهرها و جویبارها باشد،
[عامیانه، مجاز] آنچه در انبوهی یا بی‌نظمی همانند جنگل است،

فرهنگ فارسی هوشیار

پنیر

از شیر گاو یا گوسفند درست میکنند. طرز ساخت آن:شیر را کمی گرم میکنند بعد پنیر مایه را به آن اضافه میکنند بعد و در آفتاب میگذارند بفاصله چند ساعت مانند ماست میبندد، آنرا در کیسه میریزند و یک چیز سنگین روی آن میگذارند تا آب آن برود وکاملاً سفت شود بعد آنرا مصرف میکنند

معادل ابجد

جنگل پنیر

365

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری